گلچین زیباترین شعر در مورد قوم لر
شعر در مورد قوم لر
شعر در مورد قوم لر ,شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر,شعر درباره قوم لر,شعر در وصف قوم لر,شعری در وصف قوم لر,شعر قوم لر,شعر برای قوم لر,شعر درمورد قوم لر,شعر درباره قوم لر,شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر,شعر در مورد قوم لر
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد قوم لر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
لُر وطنخواه است و ایرانی نژاد
چون زلال چشمه ساران پاکزاد
در وجود لُر سر تسلیم نیست
در دل او جای ترس و بیم نیست
شعر در مورد قوم لر
منم لٌر بچه ای از ایل شوهان
منم لٌرزاده ای از نسل شیران
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
دشمن ظلم است با خوبان ندیم
قصه ی عشق است از نسل قدیم
شاهد است تاریخ از پیشینیان
جنگ لُر با دولت عثمانیان
شعر درباره قوم لر
ما زنسل لاله های پرپریم
ما مرام عشق با عشق می خریم
نا خدا مردان طوفان دیده ایم
ما بلا را با بلا سنجیده ایم
شعر در وصف قوم لر
بستر راحت برای مرد نیست
مرگ در بستر سزای مرد نیست
مکتب ما درس سر برنیزه هاست
انتخاب بهترین انگیزه هاست
شعری در وصف قوم لر
” دایه ” با فرزند هنگام وداع
صحبت از عشق است و ایثار و دفاع
آن زنان ” سرونه بند دلیر
آن نکو رویان به صولت ماده شیر “
شعر قوم لر
مکتب لر مکتب آزادگیست
منطق عرفان او افتادگیست
شهر او میراث درد است و جنون
شاخسارش خم شد و سوخت از درون
شعر برای قوم لر
اگر روزی رسد بر لٌر گزندی
برای قوم لٌر من می دهم جان
شعر درمورد قوم لر
شهر ویرانی از او جا مانده بود
تکسوارش بر زمین افتاده بود
درد بود و قفل برلب می زدیم
صاعقه بودیم و برشب می زدیم
شعر درباره قوم لر
خاک ایران را صیانت کرده ایم
با نثار جان ضمانت کرده ایم
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
شاید لُرم …لکم ….به خدا بختیاری ام
من اهل سرزمین … لُر ….بی قراری ام
شاید کبیر کوه گواهی دهد که من
کاسیت زاده ی … همیشه بُرد باری ام
شعر در مورد قوم لر
در موزه ها نشان مرا از همه بگیر
شاید ندیده اید …به مَــفرغ نگاری ام!
خط های روی شال و قوایم نرفته اند
بشمارشان که باز …نگویی فراری ام
شعر در مورد قوم لر
یاغی نبوده اند …پدر جد چشمه هام
صاف و زلال مثل همین آب جاری ام!
ما گیوه داشتیم،… چرا پا پتی شدیم
حاستم ده ئی گلال زمو به گواری ام
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
اسب زمانه سخت مرا بر زمین زده!
فرصت نداده اند به اصل سواری ام!
تاریخ را ورق زده بودی ولی چرا؟
هرگز ندیده ای… که من از چه تباری ام؟
شعر درباره قوم لر
از سرزمین شوشم و ایلام باستان!
من پشتکوه زاده فرهنگ داری ام!!
شعر در وصف قوم لر
این سفره بی رونق اگر پر شدنی نیست
با لقمه ی منت زده دم خور شدنی نیست
نان آور این خانه دو دستش پر پینه است
این نان به دست آمده آجر شدنی نیست
شعری در وصف قوم لر
هر رهگذری بر سر این سفره نشسته است
رد کردن مهمانی یک لُر شدنی نیست
در کوره ده ما همگی اهل مرامند
همزیستی نان خور و نان بر شدنی نیست
شعر قوم لر
درخلوت ودر جلوتش او اهل حلال است
بر قامت لُر رخت تظاهر شدنی نیست
با خون دل آورد سر سفره ی خود نان
این نان به خون خفته که آجر شدنی نیست!
شعر برای قوم لر
دلم دارد گواهی از اصالت
فقط لٌرزاده ام ،نه این و نه آن
شعر درمورد قوم لر
بنام خالق ایل و تبار
که با نامش سرآغاز بهارم
همان ایلی که مردانش چو شیرند
دلی دارند جوان هرچند پیرند
شعر درباره قوم لر
همان ایلی که یک زن پنج مرد است
به باطن شوق و ظاهر رنج و درد است
همان ایلی که نامش ریشه دارد
هزاران شیر نردر بیشه دارد
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
کنم آغاز شعری از درونم
که حکاکی شود با رنگ خونم
بنازم لهجه شیرینمان را
حکایات خوش دیرینمان را
شعر در مورد قوم لر
خوشا مشک و ملارمال بالا
خوشا بیگ و بهون و تور مینا
خوشا چوباز و چوپن گفتن هو
خوشا کلگ و تلیت و او پیازی
شعر در مورد قوم لر
خوشا آن روزکه هفت سنگ کار من بود
رقیبم بعد بازی یار من بود
خوش آن روزی که ایلم کدخدا داشت
حسابی ازهمه عالم جدا داشت
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
قسم بر شیر سنگیه مزارم
قسم بر پاکی خاک دیارم
قسم بر نی قسم بربند بندش
قسم برآن نوای درد مندش
شعر درباره قوم لر
قسم برقدمت تاریخ ایران
قسم برقوم لر بر قوم شیران
شعر در وصف قوم لر
هفت سین د سال نۈ سیت آرزۈمہ:
سربلنی، سلامتی، ستین دل، سردیاری، سفریا خوش، سرسیری، سورِسِنجی
شعری در وصف قوم لر
خوشا آنانکه الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
شعر قوم لر
دلم میل گل باغ ته دیره
درون سینه ام داغ ته دیره
شعر برای قوم لر
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
شعر درمورد قوم لر
غم و درد مو از عطار واپرس
درازی شب از بیمار واپرس
شعر درباره قوم لر
دلت ای سنگدل بر ما نسوجه
عجب نبود اگر خارا نسوجه
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
خوشا آندل که از غم بهره ور بی
بر آندل وای کز غم بی خبر بی
شعر در مورد قوم لر
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
شعر در مورد قوم لر
دلا پوشم ز عشقت جامه نیل
نهم داغ غمت چون لاله بر دیل
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
بی ته اشکم ز مژگان تر آیو
بی ته نخل امیدم نی بر آیو
شعر قوم لر
دلی همچون دل نالان مو نه
غمی همچون غم هجران مو نه
شعر برای قوم لر
مکن کاری که پا بر سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
شعر درمورد قوم لر
غم عالم نصیب جان ما بی
بدور ما فراغت کیمیا بی
شعر درباره قوم لر
خوشا آنانکه هر شامان ته وینند
سخن با ته گرند با ته نشینند
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
دو زلفانت گرم تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
شعر در مورد قوم لر
دو چشمم درد چشمانت بچیناد
مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شعر در مورد قوم لر
بیته یارب به بستان گل مرویاد
وگر روید کسش هرگز مبویاد
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
ته که می شی بمو چاره بیاموج
که این تاریک شوانرا چون کرم روج
شعر درباره قوم لر
بیا تا دست ازین عالم بداریم
بیا تا پای دل از گل برآریم
شعر در وصف قوم لر
اگر شیری اگر میری اگر مور
گذر باید کنی آخر لب گور
شعری در وصف قوم لر
اگر دل دلبری دلبر کدامی
وگر دلبر دلی دل را چه نامی
شعر قوم لر
دلی نازک بسان شیشه دیرم
اگر آهی کشم اندیشه دیرم
شعر برای قوم لر
گر آن نامهربانم مهربان بی
چرا از دیدگانم خون روان بی
شعر درمورد قوم لر
چرا دایم بخوابی ای دل ای دل
ز غم در اضطرابی ای دل ای دل
شعر درباره قوم لر
شب تار و بیابان پرورک بی
در این ره روشنایی کمترک بی
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
مو از قالوا بلی تشویش دیرم
گنه از برگ و باران بیش دیرم
شعر در مورد قوم لر
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
شعر در مورد قوم لر
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بی حاصلانم چون ننالم
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
چه خوش بی وصلت ای مه امشبک بی
مرا وصل تو آرام دلک بی
شعر درباره قوم لر
مسلسل زلف بر رخ ریته دیری
گل و سنبل بهم آمیته دیری
شعر در وصف قوم لر
اگر مستان هستیم از ته ایمان
وگر بی پا و دستیم از ته ایمان
شعری در وصف قوم لر
اگر آئی بجانت وانواجم
وگر نائی به هجرانت گداجم
شعر قوم لر
عاشق آن به که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمان مبتلا بی
شعر برای قوم لر
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم
چو نقطه بر سر حرف آمدستم
شعر درمورد قوم لر
دلم از دست خوبان گیج و ویجه
مژه بر هم زنم خونابه ریجه
شعر درباره قوم لر
ز کشت خاطرم جز غم نروئی
ز باغم جز گل ماتم نروئی
شعری از سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
ز صحرای دل بیحاصل مو
گیاه ناامیدی هم نروئی
شعر در مورد قوم لر
سیه بختم که بختم واژگون بی
سیه روجم که روجم سرنگون بی
شعر در مورد قوم لر
بیته یک شو دلم بی غم نمی بو
که آن دلبر دمی همدم نمی بو
شعر سیمین بهبهانی در مورد قوم لر
مو ام آن آذرین مرغی که فی الحال
بسوجم عالم ار برهم زنم بال
شعر در وصف قوم لر
ز عشقت آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و جان سوته دیرم
شعری در وصف قوم لر
بدریای غمت دل غوطه ور بی
مرا داغ فراقت بر جگر بی
شعر قوم لر
دو چشمانت پیاله پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
شعر برای قوم لر
صدای چاوشان مردن آیو
بگوش آوازه جان کندن آیو
شعر درمورد قوم لر
هر آنکس مال و جاهش بیشتر بی
دلش از درد دنیا ریشتر بی
شعر در مورد قوم لر
- ۹۷/۰۷/۰۵